جدول جو
جدول جو

معنی پشت نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

پشت نمودن
رو برگردانیدن
تصویری از پشت نمودن
تصویر پشت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
پشت نمودن
تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن
تصویری از پشت نمودن
تصویر پشت نمودن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست نمودن
تصویر دست نمودن
اظهار قوت و قدرت نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم نمودن
تصویر چشم نمودن
ترسیدن، ملامت کردن سرزنش نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت نهادن
تصویر پشت نهادن
پشت دادن استناد
فرهنگ لغت هوشیار
خمیده گشتن پشت از پیری پشت دو تا گشتن کوژ پشت شدن، سخت خسته و شکسته شدن: (از مردن پسر پشتم خمید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشی نمودن
تصویر پیشی نمودن
استعجال، تعجیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضنت نمودن
تصویر ضنت نمودن
خساست به خرج دادن، بخل کردن، دریغ کردن، ضنت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشت نهادن
تصویر پشت نهادن
((~. نَ دَ))
پشت دادن، استناد
فرهنگ فارسی معین