- پشت نمودن
- رو برگردانیدن
معنی پشت نمودن - جستجوی لغت در جدول جو
- پشت نمودن
- تکیه دادن به چیزی، برگشتن، رو گردانیدن، پشت به میدان جنگ کردن و گریختن از پیش دشمن، پشت کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اظهار قوت و قدرت نمودن
ترسیدن، ملامت کردن سرزنش نمودن
پشت دادن استناد
خمیده گشتن پشت از پیری پشت دو تا گشتن کوژ پشت شدن، سخت خسته و شکسته شدن: (از مردن پسر پشتم خمید)
استعجال، تعجیل
خساست به خرج دادن، بخل کردن، دریغ کردن، ضنت کردن